سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها

شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : غزل

یاکه باید چون علی با تیغِ عریان ایستاد            یاکه باید مثل زهـرا پیش طوفان ایستاد

ریشه وقتی در میان خاک باشد می‌توان            در هـجـوم بـاد مـانـند درخـتـان ایـسـتاد


می‌شود در گرگ و میشِ فتنه هرجایی نرفت            پـشت دربِ خانۀ زهـرا مسلـمان ایستاد

مثل فـضه می‌شود بـالانـشـین این حرم            آنکه در پایِ حجابش غرق ایمان ایستاد

فـاطـمه یعنی اگر باشید کم هم، می‌شود            مثل مقـداد و ابوذر؛ مثل سـلـمان ایستاد

فیض می‌بُرد از قنوتِ نافـله‌هایش عـلی            در سحر خوب است گاهی زیر باران ایستاد

پشت در گفتند جمعش از چهل تَن هم گذشت            پشت در زهرا ولی تا حَدِ امکان ایستاد

فاطـمـه می‌ماند آنجا حـیف میخِ لعـنـتی            تاکه او جان داشت پیش ضربه‌هاشان ایستاد

بچـه‌های فـاطـمه مانـند زهـرایـنـد، پس            محسنش هم پیشِ ضربِ نامسلمان ایستاد

فاطـمه این ایستادن را به زینب یـاد داد            تـا که بِـینِ آتـشِ شـام غـریـبـان ایـسـتاد

هرگز از یادش نخواهد رفت اما قتلگاه            شمر با دامان خـونین و پـریشان ایستاد

نقد و بررسی

موضوع وجود میخ در و سرخ شدن و وارد سینۀ حضرت شدن این میخ در هیچ مقتل معتبری نیامده است « البته این موضوع بدان معنا نیست که در این حمله و جسارت سینه و پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها مجروح نشده است بلکه بر اثر ضربۀ در و آتش حضرت به شدت مجروح شدند و تصریح تاریخی در این زمینه وجود دارد» لذا توصیۀ ما این است که اولاً از بازگو کردن آن به دلیل مستند نبودن و همچنین به جهت رعایت توصیۀ علما و مراجع مبنی بر پرهیز از خواندن روضه های سخت خوداری فرمائید؛ ثانیا اگر قصد اشارۀ گذرا به این موضوع را هم دارید لازم است حتماً در قالب زبانحال یا آنچه که ممکن است اتفاق افتاده باشد مطرح شود نه قطعیت تاریخی؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



فاطـمـه می‌ماند آنجا حـیف میخِ لعـنـتی            تاکه او جان داشت پیش ضربه‌هاشان ایستاد